چند زن با چادر سیاه میآیند، انگشتی به خاک میکشند و پول را مچاله در کیفشان میچپانند. کسی نمیداند فاتحهای را که وعده داده بودند خواندهاند یا نه! پسری از یکی از عزاداران برای گلابی که روی خاک تازه ریخته، پول میگیرد؛ بعد میگوید سه شیشه گلاب برای قبر باز کرده و عزادار باید پول بیشتری بدهد.
کد خبر: ۱۹۱۴۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳